ورود بلشویک ها

واقعه گروگانگیری کشتی گرچاکف واقعیت یا سناریو؟

بنا بر گزارش عهدواره هنر و رسانه جنگل؛ روابت اتفاقات عجیب و غریب کشتی گرچاکف از زبان یان کولارژ ابعاد تازه‌ای از این ماجرا را آشکار می‌کند. در این بخش روایت واقعه گروگانگیری کشتی گرچاکف واقعیت یا سناریو را با هم می‌خوانیم.

ناصر عظیمی دوبخشری در کتاب «جنبشی که به انقلاب تبدیل شد؛ از مبارزه علیه اشغالگران تا تأسیس جمهوری در گیلان»، می‌نویسد: «با توجه به تمام جوانب قضیه به نظر می‌رسد که چیزی که یان کولارژ در اختیار گرفتن کشتی در اثر یک انقلاب کوچک توسط ژنرال کاراگارتلی تعبیر می‌کند، واقعه‌ای حقیقی بوده است و نه ساختگی و از روی یک سناریوی از پیش تعیین شده. دلیل اول این است که در اثر این اقدام دست کم یک نفر از نیروهای اعزامی از باکو کشته شده و تعداد قابل توجهی دیگر نیز زندانی شده بودند که در پایان به باکو عودت داده شدند. چنان که کولارژ می‌نویسد، حدود چهل نفر از مخالفان اقدام کاراگارتلی در زیر عرشه زندانی شده بودند و یک نفر هم که مقاومت مسلحانه کرده بود، خفه شده و از عرشه به دریا انداخته شده بود. دلیل دوم این است که کاراگارتلی و شوتیخین یعنی دو تن از فرماندهان اصلی در کشتی در نزد کوچک خان تا آخرین روزهای انقلاب جنگل باقی ماندند و به بخش کمونیستی گیلان نرفتند. ما می‌دانیم که این دو نفر همراه کولارژ پس از کشته شدن کوچک خان در کوه‌ها و جنگل‌های آلیان سرگردان بودند و حدود شش ماه بعد، یعنی تنها در بهار سال ۱۳۰۱ خورشیدی خود را به مقامات دولتی ایران در رشت تسلیم کردند. دلیل سوم این است که شوتیخین و کاراگارتلی بنا به اطلاع کولارژ درگوراب زرمیخ استقرار یافته و به جای رفتن به رشت یعنی بخش بلشویکی گیلان تا پایان انقلاب جنگل به نیروهای کوچک خان در پادگان گوراب زرمیخ، آموزش نظامی می‌دادند. ژنرال کاراگارتلی و شوتیخین در مقر سرفرماندهی در کسما ماندند و دائماً به قرارگاه در گوراب زرمیخ می‌آمدند. (کولارژ، ۱۳۸۴ :۱۳۷). چنان‌که پیشتر گفته شد، کاراگارتلی که در ایران به شاهپور معروف بود از افسران زمان تزاری بود که بعداً با مساواتچی‌های ضد بلشویک همکاری می‌کرد و پس از سقوط مساواتچی‌ها در آذربایجان به بلشویک‌ها پیوسته بود. دلیل چهارم این است که به نظر می‌رسد کاراگارتلی این اقدام را از قبل برنامه ریزی کرده بود زیرا او به گفته کولارژ همسر و دو دخترش را نیز همراه خود داشت و ما می‌دانیم که آنها تا پایان انقلاب جنگل و پس از آن در گیلان حضور داشتند و بعدها نیز در ایران باقی ماندند و یکی از دخترانش به ازدواج مرتضی یزدان پناه (سپهبد) در دوره پهلوی اول در آمد و به خودش نیز در ارتش ایران شغلی واگذار شد. دلیل پنجم این است که اموال شوتیخین و یان کولارژ پس از این اقدام در باکو توسط دولت این کشور مصادره شد. در همین رابطه کولارژ می‌نویسد که از شوتیخین شنیدم با آمدن ما به نزدیک کوچک خان چگونه در باکو واکنش نشان داده شده است. مرا [شوتیخین] به مرگ و ضبط اموال محکوم و در بین مردم شایع کرده‌اند که در ایران اسیر شده‌ام. در ضمن اموال خود یان کولارژ نیز مصادره شده بود او می‌گوید که پیشخدمت او در خانه اجاره‌ای باکویش پس از مدتی به رشت آمده و بخشی از وسایلش را که توانسته بود دور از چشم سربازان دولت باکو نجات بدهد، برایش آورده بود ولی کولارژ افسوس می‌خورد که او «متأسفانه به فکرش نرسیده بود تا کشوی میز را [مرا] باز کند و مدارک و نامه هایم را نیز بردارد.» (کولارژ، ۱۳۸۴ :۱۵۴).[۱] این‌ها و دلایل دیگر می‌تواند تا حدودی این فرض را که اقدامات کاراگارتلی و شوتیخین در داخل کشتی اقدامی کودتاگرانه و در حمایت از کوچک خان بوده را طبیعی جلوه دهد. به احتمال زیاد آنان بعد از آگاهی از اینکه باید وسایل و سربازان کشتی را تحویل حزب کمونیست ایران و احسان الله خان بدهند، تصمیم خود را گرفته بودند.[۲]

 

منبع

ناصر عظیمی دو بخشری‏. جنبشی که به انقلاب تبدیل شد از مبارزه علیه اشغالگران تا تاسیس جمهوری در گیلان. رشت: انتشارات سپیدرود به سفارش حوزه هنری گیلان، ۱۳۹۹.

[۱] ‏همان، پانویس طبق مأموریتی که به او داده بودند او باید حداکثر یک هفته بعد به باکو بر می‌گشت و جا ماندن اموال و به ویژه مدارک و نامه‌هایش نشان می‌دهد که او بر خلاف کاراگارتلی از عدم بازگشتش به باکو خبر نداشته است.

[۲] ‏همان، ۳۰۴ـ ۳۰۶.

 

انتهای پیام/