سلطانزاده رهبر حزب کمونیست

واقعه ملاسرا از دیدگاه سلطانزاده رهبر حزب کمونیست ایران

بنا بر گزارش عهدواره هنر و رسانه جنگل؛ سلطانزاده رهبر حزب کمونیست،دیدگاه عجیبی درباره واقعه ملاسرا دارد. او در کتاب خود حتی از پس اثبات نظریه‌های خود نیز برنمی‌آید. واقعه ملاسرا از دیدگاه سلطانزاده رهبر حزب کمونیست ایران را با هم بخوانیم.

ناصر عظیمی دوبخشری در کتاب «جنبشی که به انقلاب تبدیل شد؛ از مبارزه علیه اشغالگران تا تأسیس جمهوری در گیلان»، می‌نویسد: «روایت‌ها و تفسیرهای گوناگونی از واقعه ملاسرا در ساعت ۱۱ صبح روز ۷ مهر ماه سال ۱۳۰۰ از جانب افراد گوناگون به دست داده شده است. یکی از کسانی که شاید پیش از همه درباره این واقعه به صورت کتبی نظرش را انتشار داده، آوتیس سلطانزاده رهبر حزب کمونیست ایران (حزب عدالت) است که در کتابی که در سال ۱۳۰۷، یعنی حدود هفت سال پس از این واقعه در مسکو به زبان روسی انتشار یافته، چنین آورده است: «… خالو قربان به قوای دولتی پیوست و به آنها در امر اشغال پناهگاه‌های جنگلیان کمک کرد. کوچک خان قبل از فرار با حیدرخان اختلاف پیدا کرده و حیدر و رفقایش را تیرباران نمود. او پس از انجام این عمل بی‌رحمانه اقدام به فرار نمود لیکن توسط قزاقان کشته شد». (سلطانزاده، ۱۳۸۳: ۱۲۹).

چنان که پیداست سلطانزاده علاوه بر وارد کردن اتهام به کوچک خان در مورد تیرباران بیرحمانه حیدرخان، در این چند جمله‌ای که درباره این وقایع نوشته اشتباهات زیادی مرتکب شده است. نخست اینکه فرار کوچک خان به خلخال دوماه پس از واقعه ملاسرا صورت گرفت و نه بلافاصله پس از واقعه ملاسرا. دوم اینکه ما نمی‌دانیم که به جز حیدرخان که گویا به گفته سلطانزاده توسط کوچک خان تیرباران شده، کدام یک از رفقای حیدرخان توسط کوچک خان تیرباران شده اند. اگر منظور سرخوش، شاعر گیلانی باشد، امروز می‌دانیم که او در داخل ساختمانی که در ملاسرا آتش گرفته بود و در اثر سوختگی فوت کرده است. سوم اینکه کوچک خان به هیچ‌وجه به دست قزاقان کشته نشد. این نوشته سلطانزاده بسیار عجیب است زیرا در سال ۱۳۰۷ که او کتابش را می‌نوشت به اندازه کافی در زمینه مرگ کوچک خان اطلاعات وجود داشت و مشخص شده بود که او در گردنه برف گیر گدوک در اطراف ماسوله از سرما جان باخته است.

در ارتباط با میزان آگاهی سلطانزاده از وضعیت و موقعیت جغرافیایی گیلان و موقعیت تشکیلات جنگلیان و محل دستگیری حیدرخان در فومنات تنها لازم است بگوییم که او در کتاب خود حتی موقعیت فومن و فومنات را یعنی جایی که حیدرخان در آن دستگیر و کشته شده به درستی نمی‌داند: «فومن شهرکی است که در ۲۰ کیلومتری شمال رشت در میان بوته [بیشه‌]های غیر قابل عبور و مزارع برنج واقع شده است». (سلطانزاده، ۱۳۸۳: ۱۳۷).

همین نکات کوچک نشان می‌دهد که سلطانزاده از منظر یک پژوهشگر بی‌طرف و حقیقت‌جو به موضوع نگاه نکرده بلکه خواسته نظر خود را در باره کوچک خان که در مقابل نظر حیدرخان بود. به موافقان حیدر یادآوری کند و بگوید که مواضع حیدرخان در مقابل کوچک خان اشتباه بوده است.[۱]

 

منبع

ناصر عظیمی دو بخشری‏. جنبشی که به انقلاب تبدیل شد از مبارزه علیه اشغالگران تا تاسیس جمهوری در گیلان. رشت: انتشارات سپیدرود به سفارش حوزه هنری گیلان، ۱۳۹۹

[۱] ‏همان، ۳۲۶ ـ ۳۲۸.

 

انتهای پیام/