گرچه تمام ادارات جنگلیان با همّت میرزاکوچکخان تشکیل شدهبود و تمام این اساس تحت مساعی ایشان شکل گرفتهبود ولی بعداز تشکیل ادارات، شخصاً فقط ریاست تشکیلات نظام را قبول کردند و مرکز خود را در گوراب زرمخ قرارداده و به سایر ادارات سرکشی میکرد.
میرزاکوچکخان بسیار مایل بود که ادارهی نظام، ترقّی نماید. روز و شب در فکر اجزا و اتباع جنگلیان بود و بارها از ایشان شنیده شدهاست که میگوید، دلم به حال این جوانان غیور که دست اتّحاد با من دادهاند میسوزد. برای اینکه این روزگار بیوفا است و هرروز به کام یک فرقه، گردش میکند. تمام ایران باید بدانند که من ابداً خیال ریاست ندارم و تمام فکرم متوجه این مردمی است که برای حفظ ناموس و وطنپرستی قیام کردهاند. از خداوند میخواهم که مردمان ایران را از دست خارجیها آزاد نماید و ظلم و ستم خارجی از سر ملت اسلام برداشتهشود.
میرزاکوچکخان در موقع اقدام و انجام کارها خود را مثل یک سرباز جنگلی میداند و همیشه تکرار میکند که [مایهی] امیدواری من، شما جوانهایی هستید که برای استقلال وطن، جانفشانی میکنید.[1]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]نگاهی از درون به انقلاب مسلحانه ی جنگل، (رشت: فرهنگ ایلیا، ۱۳۹۴)، 72.
انتهای پیام /