راوی: مهدی کاسی
بنا بر گزارش عهدواره هنر و رسانه جنگل؛ مهدی کاسی فعال فرهنگی و پژوهشگر، در گفتوگو با ما گفت: «ازآنجاییکه دشمنان خارجی و داخلی دریافته بودند، نهضت جنگل یک نهضت مردمی است، عملیات روانی پیچیدهای را برای دورکردن مردم از نهضت جنگل کلید زدند. پس از خروج میرزا از رشت، در مسیر چندماهه با سواران خود در دل جنگل مشغول جنگ میشود و پایتختهای نهضت جنگل مثل کسما و گورابزرمیخ را رها میکند.»
مهدی کاسی در ادامه میگوید: «قزاقهای ایرانی در این برهه وارد جنگهای نیابتی از طرف دشمنان با جنگلیها شده بودند. خائنین در دل نهضت جنگل نفوذ کرده بودند برخی از خوانین منطقه غرب مثل سردار مقتدر تالشی و سپهدار تنکابنی و برادرش نمایندگان روس و انگلیس بودند. در سراسر کشور شعارهایی بر مبنای جمهوری شنیده میشد و به نظر میرسید دولت مرکزی به این باور رسیده بود که استقلال کشور بهدستآمده و اماننامههایی برای یاران جنگل و بهمنظور پیوستن آنها به دولت مرکزی فرستاده میشد.»
مهدی کاسی؛ راوی جنگل درباره ماجرای اماننامه دکتر حشمت میگوید: «میرزا به شرق گیلان میرود و با دکتر حشمت ملاقات میکند. دکتر حشمت از دستور میرزا تمکین میکند و همراه ۲۵۰ تفنگدار خودش را تسلیم قزاقها میکند. قزاقها در ابتدا باور نمیکردند که آنها تسلیم شدهاند. در حوالی کوچصفهان که از تسلیم نیروهای دکتر حشمت مطمئن میشوند؛ اسلحههای آنها را میگیرند و دستان دکتر حشمت و یارانش را میبندند. شبانه چند تن از قزاقها تصمیم میگیرند آنها را فراری دهند؛ اما دکتر حشمت میگوید، بگذارید تاریخ بداند کسی که عهدشکنی کرد؛ ما نبودیم. در مسیر لاهیجان مردم که بر اثر جنگ روانی دشمنان نسبت به جنگلیها بدگمان شده بودند، بر سروصورت دکتر حشمت و یارانش آب دهان میریزند و کلوخ بر آنها پرتاب میکنند. محمدحسن صبوری دیلمی در کتاب خاطرات خود صحنه ورود دکتر حشمت و یارانش به لاهیجان را به ورود اسرای کوفه به شام تشبیه میکند. بعضیها این میان دلشان با نهضت جنگل است؛ اما جرئت ابراز آن را نداشتند.»
بخشهایی از گفتههای «مهدی کاسی» راوی جنگل را درباره این موضوع با هم میبینیم.
انتهای پیام/