قسمت یازدهم: میرزا و نهضت در دل مردم

راوی: قربان صحرائی

لولمان بین فومن و کسما، در واقع در وسط جنگل واقع شده و حفاظت آنجا از نقطه نظر نظامی واجد اهمیت بود. رشته سیم تلفن فومن به کسما هم از این نقطه عبور می‌نمود و در اینجا هم تلفن بود. شب خالو قربان زودتر آمده و دیرتر رفت. تیراندازی او به ما چهار ساعت به طول انجامید. آن شب صدای تیراندازی از هیچ یک از نقاط دیگر جنگل شنیده نشد. مدت یک ماه در این محل روزها می‌خوابیدیم و شبها با نفرات جنگلی به سرکردگی خالو قربان دست و پنجه نرم می‌نمودیم. مردان مسلح جنگلی با ایمانی که به روش میرزاکوچک خان داشتند و هم با کمک وافر اهالی جنگل که آن‌ها هم از دل و جان به نهضت جنگل عقیده داشتند، روزبه‌روز قوی‌تر می شدند و متفقاً کوشش می‌کردند که دولتی‌ها را از جنگل برانند به قرار خبرهایی که می‌رسید به اسلحه آن‌ها هم روز به روز افزوده می‌شد. [۱]

[۱] درخشانی، علی‌اکبر،ص ۶۹

هنرمندان گرامی از داستان‌ها و روایات قرار داده شده در سایت، می‌توانید در ساخت اثر خود استفاده کنید. برای اطلاعات بیشتر به فراخوان‌های هر رشته مراجعه کنید.

انتهای پیام/