راوی: قربان صحرائی
شایع بود که میرزاکوچک جهت تعرض جنگی شخصا آماده میشود. میرزا کوچک در باغ آتشگاه (داودزاده) ناهار خورد. شب در باغ کاسان رختخواب اعلا و ترمه جهت میرزاکوچک پهن نموده بودند. میرزا کوچک به محض مشاهدهی رختخوابهای دارایی و ترمه پرسید:
این رختخواب برای کی گسترده شده؟!
مهماندار بلافاصله رختخواب ترمه را به میرزا کوچک نشان داد و گفت: این رختخواب مخصوص جناب میرزا است. میرزاکوچک متغیر شده پنجره را که به طرف رودخانه مشرف بود، باز کرد و رختخواب خود را به حیاط باغ پرت نمود. مهماندار بلافاصله رختخواب ها را جمع نمود.
میرزاکوچک کوله پشتی خود را به گوشهای نهاد و گفت: سرباز ، بالشی جز کوله پشتی نخواهد داشت.
شنل خاکستری را نیز بالاپوش خود نمود و گفت: شماها با تشریفات سلطنتی که برای مجاهدین تهیه نمودهاید، نمی دانم چه خیالات خامی در سر دارید؟ [۱]
[۱] منبع تاریخ ،جنگل صادق مهرنوش ج اول شهریور ۱۳۹۸، صفحه ۲۰۹
هنرمندان گرامی از داستانها و روایات قرار داده شده در سایت، میتوانید در ساخت اثر خود استفاده کنید. برای اطلاعات بیشتر به فراخوانهای هر رشته مراجعه کنید.
انتهای پیام/