بنا بر گزارش عهدواره هنر و رسانه جنگل؛ درباره واقعه ملاسرا که زمینه دستگیری حیدرخان عمواوغلی را فراهم کرد، افشین پرتو، مورخ گیلانی، هم نظرات خود را ارائه کرده است. درباره دیدگاه افشین پرتو حول واقعه ملاسرا بیشتر بخوانیم.
ناصر عظیمی دوبخشری در کتاب «جنبشی که به انقلاب تبدیل شد؛ از مبارزه علیه اشغالگران تا تأسیس جمهوری در گیلان»، مینویسد: «دیدگاه افشین پرتو، پژوهشگر گیلانی نیز درباره کشته شدن حیدرخان، گمانهزنیهای بیمأخذ و سند است: «او [حیدرخان] مهره سوختهای بود. شاید به دستور روسیه بلشویک او را کشتند و از میدان بیرون انداختند. شاید به دستور انگلیس از میان برداشتندش تا حیدر نماند و حزب کمونیستی را نگرداند و فردا فردایی دگر باشد. شاید احسان الله خان او را از میان برداشت تا تاوان آن همه روزهای سختی خود را بازستاند و شاید هم میرزا کوچک خان چون خود به پایان راه رسیده بود و هنوز بودند در کنارش آنانی که به پایان نرسیده بودند». (پرتو، ۱۳۹۱ : ۳۵۹). او در تمام این گمانهزنیهای بیپروا، حتی یک کلمه در مورد حسن خان آلیانی و همدستان او در تشکیلات جنگلیها نمیگوید.
افشین پرتو همچنین در سال ۱۳۹۱ در مصاحبه با سایت «تاریخ ایرانی» در پاسخ به سؤالی که مصاحبهکننده در مورد خاطرات جدید احسان الله خان که افشین پرتو گفته بود به تازگی به دست آورده، پرسیده بود که: «میخواستم بدانم در خاطرات احسان الله خان آیا پرده ابهام از این واقعیت [قتل حیدر عمو اوغلی] برداشته شده است؟ اینکه میرزا در مظان اتهام قرار گرفت که او زمینهچین این قتل بوده. البته برخی هم خود احسان الله خان را عامل قتل حیدرخان میدانند». افشین پرتو با استناد به خاطرات جدیدی که گفته است از احسان الله خان در دست دارد (که تا کنون کسی از نسخه این خاطرات هیچ نمیداند) [نظر نویسنده کتاب]، به طور تلویحی قتل آن را به گردن حکومت بلشویکی شوروی میاندازد و در مورد قتل حیدرخان عمو اوغلی و واقعۀ ملاسرا چنین پاسخ داده است: «ببینید عصر حیدرخان عمو اوغلی به پایان رسیده بود. حکومت بلشویکی با حکومت تهران کنار آمده بود. جنگ جهانی [اول] تمام شده بود و حکومت بلشویکی میکوشید با پذیرش زمانه نو، زمینه مناسبی برای ادامه حیات سیاسی خود پدید آورد و در این زمینه نو باید بسیاری از کسانی که بازیگران صحنههای پیشین بودند یا دچار دگرگونی نقش مینمودند یا از صحنه کنار مینهادند. با این همه نمیخواستند خود را به عنوان کنار نهنده یا از میان بردارنده اینگونه آدمها بشناسانند، پس باید از میان برداشتن آنها به گردن کسان دیگری میافتاد. از میان بردارنده حیدرخان میتوانست انگلیس، شوروی یا نیروهای هنوز در ستیز جنگل باشند. احسان الله نه به صراحت ولی به نوعی با طعنه و کنایه در برگهای پسین خاطرات خود در آن زمانی که خود او نیز به سبب روشن شدن مسیر تلاشش برای کنار آمدن با رضاشاه و بازپس گشتن به ایران مورد آزار حکومت مسکو قرار میگیرد، گناه کشته شدن حیدرخان را به گردن حکومت بلشویکی میاندازد. اما اینکه روسهای بلشویک چه کردند؛ باید گفت که راه را برای از میان برداشتن حیدرخان باز گذاشتند»[۱]. (پرتو، ۱۳۹۱، مصاحبه با تاریخ ایرانی).
منبع
ناصر عظیمی دو بخشری. جنبشی که به انقلاب تبدیل شد از مبارزه علیه اشغالگران تا تاسیس جمهوری در گیلان. رشت: انتشارات سپیدرود به سفارش حوزه هنری گیلان، ۱۳۹۹.
[۱] همان، ۳۲۹ـ۳۳۰.
انتهای پیام/