پادگان_نظامی_نهضت_جنگل_لاهیجان_یاران_میرزاکوچک

برخورد میرزا کوچک خان با بهاءالدین املشی در راهپیمایی بزرگ

بنا بر گزارش عهدواره هنر و رسانه جنگل؛ بهاءالدین املشی یکی از افراد نزدیک به جناح سنتی در جنبش جنگل بود. او پس از جدایی حاج احمد کسمایی از جنبش جنگل، از این جنبش جدا شد. در این روایت درباره برخورد میرزا کوچک خان با بهاءالدین املشی در راهپیمایی بزرگ با هم می‌خوانیم.

ناصر عظیمی دوبخشری در کتاب «جنبشی که به انقلاب تبدیل شد؛ از مبارزه علیه اشغالگران تا تأسیس جمهوری در گیلان»، می‌نویسد: «دیدیم که بهاءالدین املشی در اختلاف بین حاج احمد کسمایی و کوچک خان، بیشتر طرف حاج احمد و جناح سنتی تشکیلات جنگل را گرفته بود و اگرچه در نوشته‌اش به کوچک خان در این جناح‌بندی تعرضی نداشت؛ اما جناح او و هوادارانش به ویژه میرزا حسین خان کسمایی را مسبب اصلی این اختلاف می‌دانست که همسو با کوچک خان در تقابل با حاج احمد قرار داشت».

به نظر می‌رسد به هنگام جدایی حاج احمد کسمایی از تشکیلات جنگل، او نیز در همسویی با حاج احمد، مبارزه را کنار گذاشته و به زادگاه خود املش رفته بود. هنگامی که جنگلی‌ها به رهبری کوچک خان فرار به سوی تنکابن را از لاهیجان آغاز کردند؛ احسان‌الله خان در لاهیجان با دسته خود از کوچک خان جدا و راهی دیلمان شد. اما خالو قربان همراه کوچک خان بود. آنها در این فرار مجبور شدند شب را در املش توقف کنند.

به گفته بهاء‌الدین املشی، کوچک خان در املش متوجه می‌شود که بهاءالدین املشی به‌طور جداگانه و جلوتر از مجاهدین به املش آمده است. این می‌توانست برای کوچک خان معنی‌دار باشد که املشی به پیروی از حاج احمد مبارزه جنگلیان را ترک کرده و البته روند آینده نیز نشان داد که در واقع نیز چنین بوده است. [۱]

املشی اما می گوید که به دلیل فوت برادرش دو روز زودتر از ورود مجاهدین جنگل و کوچک خان وارد املش شده بود، ولی گویا کوچک خان او را از تسلیم شدگان به دولت به حساب آورده و با او برخورد تندی می‌کند. املشی در این ارتباط می‌نویسد: «مقارن ورود من در املش، میرزا کوچک خان با قوای خود فراراً وارد املش شد. شنید که من قبل از ورود آنها، یعنی دو روز زودتر وارد املش شده‌ام، مرا احضار نمود به طور نیمه مواخذه به من گفت: «از قوای دولتی تأمین تحصیل نموده خود را تسلیم گماشتگان انگلیسی‌ها کرده‌اید و آمده‌اید در املش به راحتی زندگی می‌کنی؟»

من هنوز اظهاری برای دفاع نکرده بودم که دیگران گفتند فلانی برای تأمین به املش نیامده، بلکه مصیبتی به ایشان وارد شده و فعلاً مصیبت‌زده است. کوچک خان از من عذر خواست». (املشی۱۳۵۲: ۲۲۸ـ۲۲۷).

می‌دانیم که کوچک خان فردی به‌غایت مبادی آداب و مهربان بود. به‌ویژه گزارشی از تندی و بدخویی او با همراهان و همرزمانش گزارش نشده است. او حتی نسبت به دشمنانش نیز بسیار با گذشت بود،[۲] با این حال به نظر می‌رسد که احضار فوری بهاء الدین املشی و سپس برخورد تند با او، نباید بی‌ارتباط با شرایط دشواری که مجاهدین جنگل با آن روبه‌رو شده بودند و همچنین بی‌ارتباط با ذهنیتی باشد که نسبت به همسویی او با حاج احمد کسمایی که این دشواری را پدید آورده بود، داشته باشد. هر چند خود املشی در نوشته‌اش دلیل جدا شدن از مجاهدین جنگل و آمدن به املش را مرگ برادرش عنوان می‌کند، اما جدایی همیشگی او از جنگلی‌ها و کوچک خان پس از این راهپیمایی نیز همین واقعیت را نشان داد. او نیز از جناح سنتی جنگل بود که دیگر در تشکیلات جنگل جای خود را به جناح مدرن و مشروطه‌خواه انقلابی داده بود. [۳]

منبع :

‏‫ناصر عظیمی دو بخشری‏. جنبشی که به انقلاب تبدیل شد از مبارزه علیه اشغالگران تا تأسیس جمهوری در گیلان. رشت: انتشارات سپیدرود به سفارش حوزه هنری گیلان، ۱۳۹۹.

[۱] ‏همان، پانویس یادآوری کنیم که از این زمان تقریباً هیچکدام از روحانیان «هیئت اتحاد اسلام» نیز در تشکیلات جنگلیان باقی نماندند. بعداً خواهیم دید که در بخش دوم از دوره اول یعنی (بخش دوم از دوره جنبش)، دیگر هیچ‌کدام از روحانیان نامدار گیلانی و غیرگیلانی را نیز در تشکیلات جنگلیان نمی‌بینیم.

[۲] ‏همان، پانویس در این رابطه نگاه کنید به یادداشت نویسنده در نودوپنجمین سالگشت انقلاب جنگل در مجله گیله‌وا، ش۱۳۵، با عنوان «مردی که از کشته شدن دشمنانش در جنگ، آزرده و غمگین می‌شد.».

[۳] ‏همان، ۱۴۲ـ۱۴۱.

 

انتهای پیام/