بنا بر گزارش عهدواره هنر و رسانه جنگل؛ با روی کار آمدن قوامالسلطنه در ۱۴ خرداد سال ۱۳۰۰ هجری شمسی و با اعمال سیاستهای جدید لنین با عنوان «نپ»، تصویب پیمان دوستی ایران و شوروی در دستور کار مجلس شورای ملی قرار گرفت. قوام با تعلل در این کار . با انجام یک بازی ماهرانه شوروی را وادار کرد که نیروهای خود را از ایران فرا بخواند. در این بخش، روایت بازی ماهرانه قوام السلطنه با دولت شوروی را با هم میخوانیم.
ناصر عظیمی دوبخشری در کتاب «جنبشی که به انقلاب تبدیل شد؛ از مبارزه علیه اشغالگران تا تأسیس جمهوری در گیلان»، مینویسد: «قوامالسلطنه چنانکه گفته شد درست در اولین سالگرد پیروزی انقلاب جنگل یعنی در ۱۴ خرداد سال ۱۳۰۰ روی کار آمد. با آگاهی از موقعیت و تنگناهایی که دولت شوروی پس از جنگ داخلی سه ساله و سیاستهای کمونیسم جنگی با آن روبهرو بود و در نتیجه در سیاستهای جدیدش پس از «نپ» نیاز به تنشزدایی با همسایگان و دشمنان داشت. قوام بازی ماهرانهای در پیش گرفت. به این ترتیب که امضای پیمان دوستی ایران و شوروی را که به تصویب پارلمان شوروی در ۲۰ مارس ۱۹۲۱ (اول فروردین ۱۳۰۰) رسیده (پرسیتس، ۱۳۷۹ :۸۱) و دولت ایران نیز آن را امضاء کرده بود، تصویب آن را در مجلس شورای ملی ایران تا خروج نیروهای نظامی دولت شوروی از ایران به تعویق انداخت. او به خوبی دریافته بود که دولت شوروی تا چه اندازه نیاز به تصویب سریع این قرارداد در مجلس ایران دارد؛ از این رو با توجه به خروج ارتش انگلیس از ایران در اواخر اردیبهشت ۱۳۰۰ ،(فخرایی ۱۳۵۷ :۳۳۶)، فشار او به سفیر شوروی (روتشتین) برای خروج ارتش سرخ زیرکانه و بسیار مؤثر افتاد: «قوام ظاهراً با آسودگی خاطر نسبت به اینکه شوروی مصرانه در پی تحقق معاهده فوریه ۱۹۲۱ با ایران است، تمایل چندانی به سرعت بخشیدن برای تصویب آن در مجلس نداشت حضور نیروهای شوروی در گیلان مغایر با اصول معاهده بود که [در آن] جنبش جنگل را «مسئله داخلی» ایران میدانست… قوام ظاهراً با چنین محاسبهای تصویب فوری معاهده فوریه ۱۹۲۱ را در مجلس که مورد نظر روتشتین سفیر شوروی در ایران بود، به تعویق میانداخت. او با به تعویق انداختن تصویب معاهده میان ایران و شوروی در مجلس، آن کشور را مجبور میساخت هر چه زودتر نیروهایش را از گیلان فرابخواند. (شوکت، ۱۳۸۵ : ۱۴۰) رضا هروی بصیرالدوله در یادداشتهای خود در کتاب «دو سال روابط محرمانه احمدشاه و سفارت شوروی»، به نارضایتی شدید روتشتین از قوام از زبان او چنین اشاره میکند: «… با خود قوامالسلطنه چقدر ما برای استحکام او همراهی نمودیم. تمامش را با من خلاف وعده نمود و دروغ گفت. در مسئله گیلان، چقدر ما کمک کرده که دولت ایران را از شر میرزا کوچک خان خلاص نمودیم. در واقع همراهی در پیشرفت کارهای سردار سپه وزیر جنگ نموده، این پیشرفت به نام او تمام شد. معهذا با من خلاف میکند و دروغ میگوید». (همان: ۱۴۳). در هر حال قوام بعد از شهریور ۱۳۲۰ و در جریان قیام فرقه دموکرات در آذربایجان نیز درست از همین فرمولبندی برای خروج ارتش سرخ استفاده کرد. بدین ترتیب بود که «تخلیه سربازان شوروی از گیلان از اواسط ژوئن (اواخر خرداد ۱۳۰۰) آغاز شد و در طول ژوئیه (تیر و اوایل مرداد) ادامه یافت و احتمالاً در سپتامبر ۱۹۲۱ (شهریور، مهر ۱۳۰۰) خاتمه یافت. (پرسیتس، ۱۳۷۹: ۸۹). پیدا بود که خروج ارتش سرخ از گیلان مخالفان بلشویکها را در ایران و گیلان تشجیع میکرد. به ویژه اینکه تکیه اصلی بلشویکها و دولت حامی آنها برای سرکوب مخالفان با ارتش سرخ بود.[۱]
منبع
ناصر عظیمی دو بخشری. جنبشی که به انقلاب تبدیل شد از مبارزه علیه اشغالگران تا تاسیس جمهوری در گیلان. رشت: انتشارات سپیدرود به سفارش حوزه هنری گیلان، ۱۳۹۹.
[۱] همان، ۲۸۳ـ ۲۸۵.
انتهای پیام/