میرزا کوچک خان جنگلی ـ یونس استادسرایی

انزوای مطلق کوچک خان

بنا بر گزارش عهدواره هنر و رسانه جنگل؛ بررسی دست‌نوشته های متعدد کوچک خان که بخشی از آن را مرحوم محمدتقی میرابوالقاسمی در پیوست خاطرات صادق کوچک‌پور آورده و اغلب نیز به خود او نوشته شده که مرزبان جنگلی‌ها در پسیخان؛ یعنی مرز قلمروی دو حاکمیت به نگهبانی اشتغال داشت، نشان می‌دهد که کوچک خان در طول این مدت تنها به اقدامات تدافعی در مقابل نفوذ نیروهای ارتش سرخ، دولت احسان الله خان و بلشویک‌ها مشغول بوده است. در این بخش درباره دلایل انزوای مطلق میرزا کوچک خان در دولت احسان الله خان، با هم می‌خوانیم

ناصر عظیمی دوبخشری در کتاب «جنبشی که به انقلاب تبدیل شد؛ از مبارزه علیه اشغالگران تا تأسیس جمهوری در گیلان»، می‌نویسد: «تاکنون خواننده هوشمند بارها از خود پرسیده است که چرا در بررسی حوادث این کتاب پس از پیروزی انقلاب جنگل از خرداد ۱۲۹۹ خورشیدی، نقش کوچک خان در تحولات انقلاب جنگل تا این اندازه کمرنگ جلوه داده شده است؟ این پرسشی است به‌جا. اما پاسخ این است که کوچک خان به واقع نیز در طول این دوره یک‌ساله نقش چندانی در حوادث انقلاب نداشت و شاید نمی‌توانست داشته باشد. بنابراین واقعیت این است که ما فقط تحولات انقلاب جنگل را همان‌گونه که بوده بازتاب داده‌ایم. اجازه می‌خواهم اندکی در این مورد مکث کنیم و نشان دهیم که ادبیات جنگل تا چه حد بر این بخش از جغرافیای سیاسی این انقلاب بی‌توجه بوده و ابهام برانگیخته است. ادبیات انقلاب جنگل به‌ویژه راویان نخستین آن به عمد یا به سهو با در هم‌ریزی زمان و مکان وقایع، تحولات و مواضع رهبران و جریان‌های درگیر در این انقلاب را به میزان زیادی از وضوح و شفافیت انداخته و فرصت داده است تا این بخش از انقلاب جنگل ناشفاف و پرابهام باقی بماند. یکی از مهم‌ترین وجوه این در هم‌ریزی مکان و زمان همین موضوع عدم طرح انزوای مطلق یک ساله کوچک خان در انقلاب جنگل در جغرافیا و جنگل‌های دورافتاده فومنات بوده است. تردیدی وجود ندارد که جنبش و انقلاب جنگل را دست کم تا پیروزی آن در خرداد ۱۲۹۹ خورشیدی هیچ‌کسی بدون نام و رهبری کوچک خان نمی‌شناخت. رهبری او بر این جنبش بدیلی نداشت و چنان که دیدیم او بود که پس از تسلیم شدن حاج احمد کسمایی در بخش نخست، جنبش ادامه جنبش را که نزد بسیاری خاتمه یافته تلقی می‌شد تا یک قدمی مرگ ادامه داد و سپس با درایتی اندیشمندانه تا پیروزی انقلاب جنگل رهبری کرد؛ اما اکنون در خرداد سال ۱۳۰۰ یعنی در آستانه ورود حیدرخان  عمو اوغلی به گیلان که به‌طور دقیق یک‌سال از انقلاب جنگل می‌گذشت.  او در انزوای مطلق در گوشه‌ای از متصرفات انقلاب در دورافتاده‌ترین بخش آن محبوس شده بود. به عبارت دقیق‌تر دوازده ماهی که از پیروزی انقلاب می‌گذشت. او یازده ماه آن را در جنگل‌های آلیان و زیده که آن زمان بخشی از فومنات نامیده می‌شد، در انزوایی مطلق و بدون نقشی در رهبری دولت انقلاب که این زمان مرکز آن در رشت قرار داشت به سر می‌برد و تنها نظاره گر اقدامات بلشویک‌ها و ارتش سرخ بود که در دو سوم متصرفات انقلاب و با در اختیار داشتن دو شهر مهم و استراتژیک رشت و انزلی از امکان عمل بسیاری در قیاس با کوچک خان برخوردار بودند که در یک ناحیه به شدت روستایی فقیر و توسعه‌نیافته و ایلی، توسط ارتش بسیار مجهز سرخ به سختی منزوی شده بود و از ۱۸ تیر ۱۲۹۹ که رشت را به مقصد فومنات ترک کرد تا پایان زندگی مگر برای برخی عملیات نظامی و به صورت موقت هیچگاه پا به شرق رودخانه پسیخان نگذاشت و نمی‌توانست بگذارد. سرانجام نیز در همان ناحیه بود که جان سپرد.

بررسی دست‌نوشته های متعدد کوچک خان که بخشی از آن را مرحوم محمدتقی میرابوالقاسمی در پیوست خاطرات صادق کوچک‌پور آورده و اغلب نیز به خود او نوشته شده که مرزبان جنگلی‌ها در پسیخان؛ یعنی مرز قلمروی دو حاکمیت به نگهبانی اشتغال داشت، نشان می‌دهد که کوچک خان در طول این مدت تنها به اقدامات تدافعی در مقابل نفوذ نیروهای ارتش سرخ، دولت احسان الله خان و بلشویک‌ها مشغول بوده است. به عبارت دیگر او پس از برکناری از رهبری انقلاب و تبعید خودخواسته به مقر اصلی خود در فومنات، حتی به فکر اقدامات ایذایی دولت بلشویکی نیز که به طور عموم در این گونه شرایط می‌توانست مشروع تلقی شود، دست نزد تا دولتی که در رشت قدرت را در دست گرفته بود، بهانه‌ای برای عدم موفقیت‌های خود که احتمالاً از قبل آن را پیش‌بینی می‌کرد، نداشته باشد. کوچک خان همین نکته را در نامه خود به مدیوانی که در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۲۹۹ یعنی یک روز پس از به دست گرفتن تمام قدرت در رشت توسط بلشویک‌ها نوشته یادآوری کرده است: «دوایر رشت و انزلی را تخلیه و به شما واگذاشتیم و گفتیم ما گوشه‌گیری اختیار می‌کنیم تا شما اداره نمائید». (فخرایی ۲۹۱:۱۲۵۷). این گوشه‌گیری همان است که تا آمدن حیدرخان یازده ماه طول کشیده بود ما پیش‌تر گفته‌ایم که این شکل و شیوه چشم‌پوشی از قدرت و بی‌اعتنایی کامل به آن با وجود استحقاق آن بیش از هر کسی در این انقلاب نمونه‌ای بی‌بدیل در میان انقلابیون قرن بیستم بوده است. شاید بتوان چگوارا را یک نمونه دیگر در دهه ۱۹۶۰ به حساب آورد.

نکته مهمی که باید یادآوری کنیم این است که یک‌سال پس از پیروزی انقلاب جنگل و تحولاتی که پشت سر گذاشته شده بود، کوچک خان شخصیت کاریزماتیک اسطوره‌ای و پرنفوذ خود را که در طول پنج سال تا وقوع انقلاب به دست آورده بود، به میزان زیادی به ویژه نزد ساکنان رشت و انزلی یعنی مهم‌ترین کانون های بالقوه و بالفعل انقلاب به تدریج از دست داده بود. او هر چند با کنار کشیدن خود و رفتن به فومنات کوشش کرد خود را از پذیرش مسئولیت اقدامات افراطی بلشویک‌ها در رشت انزلی و لاهیجان دور نگه دارد، اما با این حال او متهم شده بود که پای بلشویک‌ها و ارتش سرخ را به گیلان کشانده است و موجب این همه تحولات ناخوشایندی شده که در طول حاکمیت بلشویک‌ها به ویژه در دو شهر پیشرفته رشت و انزلی پدید آمده بود. چنان که دیدیم دو شهر تجاری گیلان یعنی انزلی و رشت که طی چند دهه پیش از آن نقش کارکردی، نه فقط محلی بلکه ملی و سرزمینی یافته و در مقیاس ملی به همراه تبریز و تهران، به یکی از سه نقطه تماس اصلی ایران با دنیای مدرن آن زمان درآمده و به کانون انباشت سرمایه تجاری و نطفه‌های سرمایه صنعتی درآمده بود، در اثر جنگ و دست‌به‌دست شدن متوالی بین بلشویک ها و قزاق‌های دولتی در تابستان و پائیز ۱۲۹۹ و مصادره اموال بازرگانان مستقر در آن در باکو توسط بلشویک‌ها و به ویژه برنامه‌های کمونیسم جنگی دولت انقلابی مستقر در رشت به کلی اعتبار و اهمیت خود را در سطح ملی به عنوان یک نقطه تماس و مبادی ورودی پایتخت کشور از دست داده و از نظر کالبدی نیز به خرابه‌ای تبدیل شده و کسان زیادی از ساکنان آن کشته و آواره شده بودند. این اتهامات به نظر می‌رسد پیدا و پنهان نزد یاران او نیز جایی داشت و متوجه  کوچک خان نیز بود هر چند که ممکن است به صورت علنی عنوان نشده باشد. در این شرایط بود که حیدر عمو اوغلی انقلابی معروف و شناخته شده نزد تمام مبارزان مشروطه در ایران پس از شکست عملکرد بلشویک‌ها قصد آمدن به جنگل کرده بود. این تحول مهمی برای رفع موقعیت انزوایی کوچک خان فراهم می‌کرد تا او دوباره به صحنه انقلاب جنگل بازگردد که پیش‌تر در پی اقدامات بلشویک‌های حزب کمونیست ایران به رهبری سلطانزاده، ارتش سرخ و جنگلی‌های افراطی مدافع بلشویک‌ها در قعر جنگل‌های فومنات در ناحیه آلیان به کلی منزوی شده بود.[۱]

 

منبع

ناصر عظیمی دو بخشری‏. جنبشی که به انقلاب تبدیل شد از مبارزه علیه اشغالگران تا تاسیس جمهوری در گیلان. رشت: انتشارات سپیدرود به سفارش حوزه هنری گیلان، ۱۳۹۹.

[۱] ‏همان، ۲۸۵ـ۲۸۸.

 

انتهای پیام/