حسن خان آلیانی

اقتدار حسن خان آلیانی در منطقه آلیان و زیده

بنا بر گزارش عهدواره هنر و رسانه جنگل؛  اقتدار حسن خان در تشکیلات جنگل چنان بود که در مقطعی که قدرت او به اوج رسیده بود، حتی منشی کوچک خان را هم به گونه‌ای که خود می‌خواست، تغییر و تعیین می کرد. در همین رابطه، در ماه‌های آخر انقلاب جنگل، (تاریخ دقیق آن در دست نیست)، اسماعیل جنگلی خواهر زاده کوچک خان که منشی و همه کاره میرزا بود، به کوشش حسن خان برکنار شد و میرزا احمد واقعی که داماد خانواده آلیانی‌ها بود (همان کسی که حیدرخان را در ملاسرا دستگیر کرد)، جای او را گرفت و گویا همین موضوع پایه اختلافات عمیقی بین دو نفر از اعضای پر قدرت تشکیلات جنگل اسماعیل جنگلی و حسن خان را فراهم کرد. در این بخش، روایت اقتدار حسن خان آلیانی در منطقه آلیان و زیده  را با هم می‌خوانیم.

ناصر عظیمی دوبخشری در کتاب «جنبشی که به انقلاب تبدیل شد؛ از مبارزه علیه اشغالگران تا تأسیس جمهوری در گیلان»، می‌نویسد: «باتوجه به اینکه در شیوه مبارزه چریکی ،جنگل نیروی نظامی اهمیت محوری داشت، حسن خان با مسلح کردن اکثر ایل آلیان و کسب حمایت ماسوله‌ای‌ها (که با آلیانی ها از نقطه نظر ایلی بستگی‌های نسبی و سببی داشتند)، نیروی جنگی بزرگی در اختیار جنگل قرار داد. فراموش نکنیم که ایل آلیان در اواخر قرن سیزدهم خورشیدی بر خلاف امروز از نظر تأمین معیشت به طور کامل به دامداری وابسته بود و از همین رو ساختار سلسله مراتب ایلی و فرماندهی و فرمانبری معمول در آن رعایت می‌شد. در این ناحیه امروزه به سبب گسترش کشاورزی برنج‌کاری و کشت چای و گسترش مالکیت خصوصی بر زمین دیگر کمتر اثری از آن روابط منسجم و سلسله مراتب ایلی باقی مانده است بنابراین ریاست ایل به مفهوم فرماندهی کامل بر سلسله مراتب گوناگون این ایل محسوب می‌شد که در دست حسن خان بود.

خانه او یا به گفته آلیانی‌ها عمارت او در روستای زیده مرکز رایزنی‌های سران جنگل به ویژه در دوره هفده ماهۀ انقلاب جنگل محسوب می‌شد.[۱] دست کم قبل از آمدن حیدرخان کمتر تصمیمی بود که بدون نظر موافق او گرفته می شد و نفوذ او در تشکیلات جنگلیان پس از جدا شدن احسان الله خان و خالو قربان و یاران مشروطه‌خواه پرنفوذ کوچک خان نظیر میرزا حسین خان کسمایی به طور روزافزونی بیشتر شد. به طوری که او در موارد مختلف در آشکار و نهان به مخالفت با نظر کوچک خان بر می‌خاست و اغلب نظر خود را پیش می‌برد.

اقتدار حسن خان در تشکیلات جنگل چنان بود که در مقطعی که قدرت او به اوج رسیده بود، حتی منشی کوچک خان را هم به گونه‌ای که خود می‌خواست، تغییر و تعیین می کرد. در همین رابطه، در ماه‌های آخر انقلاب جنگل، (تاریخ دقیق آن در دست نیست)، اسماعیل جنگلی خواهر زاده کوچک خان که منشی و همه کاره میرزا بود، به کوشش حسن خان برکنار شد و میرزا احمد واقعی که داماد خانواده آلیانی‌ها بود (همان کسی که حیدرخان را در ملاسرا دستگیر کرد)، جای او را گرفت و گویا همین موضوع پایه اختلافات عمیقی بین دو نفر از اعضای پر قدرت تشکیلات جنگل اسماعیل جنگلی و حسن خان را فراهم کرد؛ زیرا به گفته دکتر آلیانی: «این تصمیم موجب آزردگی خاطر اسماعیل خان شد و بیش از همه از معین الرعایا [حسن خان] رنجید؛ زیرا او را از خانه خود [در زیده] بیرون رانده بود و فرد دیگری از بستگان خود را جانشین او کرده بود». (آلیانی، ۱۳۷۵: ۱۳۶).

این یک واقعیت است که کوچک خان پس از آمدن از کسما به زیده و آلیان، پایگاه اجتماعی چندانی در محیط ایلی و روستایی جدید نداشت و این امر به ناگزیر او را بیش از پیش به حسن خان متکی می‌کرد. بعدها خواهیم دید که به هنگام فرار در لحظات پایانی جنگل نیز او و دیگر سران جنگل چگونه سرنوشت خود را در دستان حسن خان می‌دیدند و به امید او روزها در مخفیگاهی که توسط حسن خان برای آنها تعیین شده بود، کاری نمی‌توانستند بکنند و حسن خان در مخفیگاه خود دست روی دست گذاشته و به هیچ کاری دست نمی‌زد. به‌طوری‌که موجب اعتراض سختِ میرزا نعمت‌الله، داماد او واقع شد. از این منظر معتقدیم که حسن خان آلیانی با اقتدار روزافزونش در تشکیلات جنگل، این تشکیلات را به منظور اهدافی که خود درست می‌پنداشت، مصادره به مطلوب کرده بود. به باور ما هسته تشکیلات و اقتدار جنگلی‌ها در مبارزه چریکی پس از رفتن حاج احمد کسمایی و انتقال مقر اصلی آن از کسما به زیده و آلیان و به ویژه با جدایی دیگر یاران جنگل در تیر ماه ۱۲۹۹ یعنی احسان خالو قربان و فوت میرزا حسین خان کسمایی به میزان زیادی از جانب حسن خان بلوکه شده بود.هر چه به پایان انقلاب جنگل نزدیک می‌شویم اقتدار حسن خان در تشکیلات نظامی جنگل بیشتر و بیشتر می‌شود. به نظر می‌رسد که با آمدن حیدرخان و بیرون ماندن حسن خان از کمیته پنج نفره انقلاب او را بیش از پیش تحریک کرد که در تشکیلات جنگل اعمال قدرت باز هم بیشتری داشته باشد. از این رو معتقدیم که او از این زمان بیش از پیش به همراه تیمسار ثقفی، فراکسیونی فعال در مقابل کمیته انقلاب جدید پدید آورد و در نتیجه دست کم در این زمان اگر او می‌خواست سیاستی را در جنگل پیش ببرد، به دلیل موقعیتی که از آن برخوردار بود در نهایت مواضعش بر مواضع کوچک خان و جنگلی‌ها تحمیل می‌شد.[۲] روایتی که شاهپور آلیانی از واقعه ملاسرا به دست می‌دهد، می تواند شاهدی بر این واقعیت باشد.[۳]

 

منبع

ناصر عظیمی دو بخشری‏. جنبشی که به انقلاب تبدیل شد از مبارزه علیه اشغالگران تا تاسیس جمهوری در گیلان. رشت: انتشارات سپیدرود به سفارش حوزه هنری گیلان، ۱۳۹۹.

[۱] ‏همان، پانویس متأسفانه این عمارت به طور کامل از دید طرفداران رشتی کوچک خان مغفول ماند؛ حتی سازمان میراث فرهنگی شهرستان فومن نیز به این سازه بسیار زیبا که تا چند سال پیش نیز سرپا بود، کمترین توجه را نشان داد. امروزه از این خانه یا عمارت تنها یک دیوار خشتی در بیشه‌های روستای زیده برجای مانده است.

[۲] ‏همان، ۳۲۴ ـ ۳۲۶.

[۳] ‏همان، پانویس این دریافت از انقلاب جنگل را در درجه نخست مدیون خواندن کتاب یان کولارژ و سپس کتاب شاهپور آلیانی هستم که به جزئیاتی اشاره دارند که در هیچ منبع دیگری به آنها اشاره نشده است و این خود نشان می‌دهد که خاطره‌نویسان جنگل به ویژه ابراهیم فخرایی که بیشتر از یاران گیلک کوچک خان بوده‌اند، به سبب دورماندن از تشکیلات جنگل در این دوره که یکی از دلایل آن هم می‌تواند قدرت‌یابی زیاد حسن خان آلیانی در تشکیلات جنگل باشد، به این بخش از تحولات جنگل چندان آگاهی نداشتند. سخنان بی‌پایه و داستان‌سرایی صادق مهرنوش در مورد حادثه ملاسرا و مرگ حیدرخان و کوچک خان نیز یکی از نشانه‌های همین موقعیت یاران کوچک خان پس از انتقال مرکز تشکیلات جنگل به زیده و آلیان بود (به این نکته باز خواهیم گشت).

 

انتهای پیام/