اسامی افرادی که پس‌از انقلاب بلشویکی روسیه، از طرف جنگل، متصدی امورشدند

[پس از انقلاب بلشویکی روسیه، قزاق‌ها و سربازهای دولت مقیم گیلان، تماماً تحت حمایت جنگلیان‌‌اندو حقوق ایشان از  درآمد جنگل پرداخت می‌شود.] اسلامی کسانی که در این ایام، از طرف جنگل، متصدی امورند:

عزت‌الله‌خان، رئیس کمیته‌ی نمایندگان در رشت

میرزا اسماعیل خان[1]، رئیس نظمیه‌ی رشت

میرزا مشهدی علی‌خان، رئیس اداره‌ی وجوهات

امیر بختیار خلخالی، حکومت رشت

مشهدی علی‌شاه، رئیس کمیته‌ی امنیت

کربلایی ابراهیم[2]، رئیس کمیسیون جنگ

عطاء السلطان[3] معاون کمیسیون جنگ

دکتر ابو القاسم خان  و سید عبدالوهّاب و حاج سید محمود  و چند نفر از معتمدین دیگر، اعضای کمیته‌ی تقویت اتّحاد اسلام.

شیخ محمود[4]، رئیس اداره‌ی وجوهات كسما

نادر میرزا، رئیس شعبه‌ی داخله‌ی كسما

میرزا مهدی‌خان، وكيل‌الدوله حكومت كسما

رئيس تمام ادارات حاجی احمد کسمایی است و از طرف میرزا کوچک‌خان، وقار السلطنه به‌عنوان رئیس کل امنیت جنگل در صومعه‌سرا تعیین شده‌است. اسامی بعضی‌از سرکرده‌های مجاهدین غیرنظامی جنگل که در این راه، زحمت فراوان کشیده‌اند و جان‌فشانی کرده‌اند و مردم شاهد جان‌فشانی آن‌ها برای حفظ ناموس استقلال وطن بود.ملک به قرار زیر است و شایسته است که نام نیکشان به یادگار بماند:

مشیر الممالک ديلمانی – عبدالحسین خان طالش – اسکندرخان رشتی[5] – کربلایی حسین رئیس – خالو قربان کرد[6] – میرزا مراد گرد نصرت‌الله خان

سلطان[7] رئيس مدرسه‌ی نظام ملّی گوراب زرمخ – شاپورخان[8] پسر لواء‌الملک – رضاخان پسر اعتمادالملک – ایوب‌خان و یونس‌خان و عبدالعلی‌خان و کریم‌خان و صادق‌خان و رضاخان، نایبان پیاده‌نظام در نظام ملّی گوراب زرمخ – صمدخان نایب رئیس مخزن اداره‌ی جنگل – سلطان‌داودخان[9] رئیس سواره نظام – مهدی‌قلی‌خان و علی‌حسین بیگ و سلیمان‌خان و محمدتقی‌خان رشتی نایبان سواره‌نظام در نظام ملّی گوراب زرمخ – ارسطوخان قفقازی رئیس توپخانه‌ی نظام ملّی – محمدخان نایب توپخانه‌ی گوراب زرمخ – علی‌اکبرخان کاپیتان[10] فرمانده‌ی ایتالیه‌ی[11] اوّل در گوراب زرمخ – کریم‌خان منشی ایتالیه‌ی اوّل – میرزامهدی‌خان آجودان ایتالیه‌ی اوّل – ماژورمحمودخان معاون رئیس تشکیلات در گوراب زرمخ – میر صالح‌خان و میرزاعلی‌خان و آقای ضیاء دفتر دفترداران تشکیلات گوراب زرمخ و میرزا کوچک‌خان رئیس تشکیلات گوراب زرمخ.

در میان تمام عدّه‌ی غیرنظامی جنگلیان، عدّه‌ی کُردها از همه بیش‌تر است و معروف به رشادت‌اند و هر کجا اعزام می‌شوند با فتح و نصرت مراجعت می‌کنند.[12]

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] ‏همان، پانویس وی خواهر زاده‌ی میرزا کوچک خان بود.

[2] ‏همان، پانویس کربلایی ابراهیم ، برادر حاج احمد کسمایی بود. وی بر خلاف برادرش نتوانست برای همیشه، تن به سازش و سکوت دهد و شاهد سیه‌روزی دهقانان باشد. تا آن‌جا که حتی در دوران نهضت جنگل به دفاع از برخی از حقوق بر باد رفته‌ی دهقانان برخاست و چندی با گروهی از آنان به حالت قهر به گوشه‌ای از جنگل، پناه برده‌بود. وی در دوران حکومت احسان‌الله خان بر رشت به باکو تبعید شد. با پایان کار نهضت جنگل، وی به ایران بازگشت و پس از چندی، دست به قیام زد و در جنگل‌های اطراف صومعه‌سرا به زدوخورد با نیروهای دولتی پرداخت. قیام و پيشروی او سبب آمدن دوباره‌ی رضاخان به گیلان برای سرکوب او شد. کربلایی ابراهیم در یک شبیخون در خانه‌ی محمد جان میاندهی، دستگیر شده و به دستور رضاخان در 12 شعبان 1340 قمری/ 1301 خورشیدی در رشت، تیرباران شد. همراهان او پس‌از کشته‌شدن وی میرزا مهدی کسمایی را به فرماندهی برگزیدند ولی او نیز پس‌از چندی در بند افتاد و اعدام شد.

[3] ‏همان، پانویس پسر دوم میرزا عیسی خان منجم‌باشی لنگرودی.

[4] ‏همان، پانویس برادر حاج احمد کسمایی.

[5] ‏همان، پانویس مشهور به امانی.

[6] ‏همان، پانویس خالو قربان هرسینی از کُردهایی بود که در ابتدای نهضت جنگل به میرزا کوچک پیوست و از فعالان نظامی نهضت بود و جمع قابل توجهی از کُردها همراه و تحت فرماندهی او در راه هدف‌های نهضت، خدمت می‌کردند. وی به سبب خدماتش در جنگل، نامی پرآوازه یافت تا آن‌جا که به عضویت کمیته‌ی انقلابی درآمد نوشته‌اند که مردی ساده و بی‌سواد بود و شدیدا تحت تاثیر تبلیغات دیگران قرار می‌گرفت. با ورود تفکرات کمونیستی به‌درون نیروهای نهضت او تحت تأثیر احسان‌الله‌خان به کمونیست‌ها پیوست و هم‌راه آنان در همه‌ی حرکت‌های سیاسی کمونیست‌ها در نهضت شرکت کرد به نحوی که از مؤثرترین مهره‌های کودتای تیر ماه 1299 رشت عليه ميرزا کوچک به شمار رفت. با ورود رضاخان به صحنه‌ی سیاسی ایران، وی سرخورده از رویدادهای جنگل، خود را تسلیم کرد و از سوی رضاخان، مأمور گشودن راه رشت بر روی نیروهای قزاق شد و به مبارزه‌ی نظامی با نیروهای تحت فرمان میرزا کوچک برخاست و وی را شکست داده و مجبور به پس‌نشینی به جنگل نمود و در برابر این خدمت از رضا خان، درجه‌ی سرگردی و لقب‌های سالار مظفر و پس‌از چندی سالار منصور و فرمان حکومت انزلی و سی هزار تومان پاداش دریافت کرد. پس‌از شهادت میرزا کوچک و بریده شدن سرش، خالو قربان سرِ بریده‌ی میرزا را به تهران برده و به رضاخان تحویل داد. وی پس‌از چندی در نبردهای کردستان به تیر کریم‌خان کُرد کشته شد.

[7] ‏همان، پانویس وی بعدها به شهربانی پیوست و درجه‌ی سرهنگی گرفت.

[8] ‏همان، پانویس وی بعدها به شهربانی پیوست و درجه‌ی سرتیپی گرفت.

[9] ‏همان، پانویس وی بعدها سرهنگ ارتش شد و یک چندی رئیس نظام وظیفه‌ی رشت بود.

[10] ‏همان، پانویس وی بعدها سرتیپ ارتش شد و در سال 1340 خورشیدی فوت کرد.

[11] ‏همان، پانویس ستاد عملیاتی.

[12] ‏همان، 65-69.

 

انتهای پیام /