بنا بر گزارش عهدواره هنر و رسانه جنگل؛جنبش وانقلاب جنگل دورههای مختلفی را تجربه کرده است. بازیگران و افراد تأثیرگذار در هریک از این دورهها با هم تفاوت دارن. در این بخش روایتی درباره دورهها و افراد مؤثر در هر دوره را با هم میخوانیم.
ناصر عظیمی دوبخشری در کتاب «جنبشی که به انقلاب تبدیل شد» مینویسد: «اصطلاح یا عبارت بسیار متداول «نهضت جنگل» از نظر نگارنده، بههیچوجه نمیتواند رخدادهای بسیار پرفراز و فرود این تحول را بازنمایی کند. از این روز عبارت «جنبش و انقلاب جنگل» استفاده شده است. در بررسی حاضر، عبارت «جنبش جنگل» برای دورهای از این تحولات که از مرداد سال ۱۲۹۴ تا خرداد ۱۲۹۹ خورشیدی؛ یعنی زمانی که انقلاب جنگل پیروز شد و دولت انقلابی جمهوری شوروی گیلان روی کار آمد، بهکار رفته است. این دوره نزدیک به پنج سال طول کشید و در آن تغییر و تحولات و فراز و فرودهای بسیار اتفاق افتاد و جنبش جنگل تا مرز متلاشی شدن و نابودی پیش رفت، اما دوباره برخاست و به راه خود تا پیروزی ادامه داد. دوره ای که ما آن را جنبش نامیدهایم، در اساس یک جنبش تودهای بر علیه اشغالگری روسیه تزاری و سپس انگلیس بوده است.
انقلاب جنگل
در اینجا انقلاب به معنی انتقال قدرت سیاسی از یک نیروی اجتماعی به نیروی اجتماعی دیگر مد نظر است. در بررسی حاضر، عبارت «انقلاب جنگل» به دوره ای اطلاق شده است که جنبش جنگل بر قدرت حکومت مرکزی و نیروهای نظامی انگلیس در گیلان پیروز و جای آن را گرفت و دولتی با نام جمهوری سویتی (شوروی) گیلان تشکیل داد که نه فقط در ایران بلکه در تمام خاورمیانه آن زمان پدیده سیاسی نوینی محسوب میشد این دوره دقیقاً از چهارده خرداد ۱۲۹۹ تا آذر ماه سال ۱۳۰۰ خورشیدی طول کشید و با کشته شدن کوچک خان رهبر جنبش و انقلاب جنگل، به پایان رسید.
دورهبندی دوگانه جنبش و انقلاب جنگل
چنان که گفته شد، لازم است به تأکید یادآوری شود که نویسنده عبارت «نهضت جنگل» را که به طور سنتی و از زمان رخدادهای جنگل مورد استفاده قرار گرفته، رسا و دقیق برای ارزیابی این رخدادها نمیداند؛ زیرا این عبارت در واقع بیان کلی و مبهم تحولاتی را به دوش میکشد که از مسیرهای پرپیچ وخم و فرادستی هژمونیهای [مفهومی است برای توصیف و توضیحِ نفوذ و تسلط یک گروهِ اجتماعی بر گروهی دیگر، چنانکه گروهِ مسلط (فرادست) درجهای از رضایت گروهِ تحتِ سلطه (فرودست) را بهدست میآورد و با «تسلط داشتن به دلیلِ زورِ صِرف» فرق دارد].مختلف در طول حدود هفتسال عبور کرده است. در این هفت سال ما با فرادستیهای گوناگون در دورههایی روبهرو هستیم که هیچ شباهتی با دوره پیشین ندارد؛ بنابراین نمیتوانیم تمام این دوره هفت ساله را با عبارت نهضت جنگل تقلیل دهیم، فروکاستن فرایند تحولات گوناگون با فرادستی های بسیار متفاوت به عبارت «نهضت جنگل»، می تواند به روایت تقلیلگرایانه رهنمون شود؛ از این رو نویسنده عبارت «جنبش و انقلاب جنگل» را مناسب میداند و رخدادهای هفتساله را در دو دوره زمانی «جنبش» و «انقلاب» و چند بخش کوتاه تقسیم کرده است. تقسیم بندی بخشها در هر دوره براساس فرادستیهای متفاوت انجام گرفته است.
دوره اول از ۲۰ مرداد ۱۲۹۴ تا ۱۴ خرداد ۱۲۹۹ خورشیدی طول کشیده است که ما این دوره را «جنبش جنگل» نامیدهایم. دورۀ دوم که «انقلاب جنگل» نامیده شده از ۱۴ خرداد ۱۲۹۹ خورشیدی تا مرگ کوچک خان در آذر ماه ۱۳۰۰ خورشیدی را دربر می گیرد .در دورۀ نخست هنوز یک جنبش سیاسی اجتماعی در میان است که در آن گروههای اجتماعی معین برای دستیابی به هدفی معین مبارزه می کنند. در دوره دوم؛ یعنی در دوره انقلاب، جنبش به ثمر نشسته و یک نظام جدید و به کلی متفاوت در گیلان جانشین یک نظام قبلی با هژمونی (فرادستی) مشخص پدید آمده است. [۱]
افراد مؤثر و جغرافیای جنبش جنگل در بازه زمانی ۲۰ مرداد ۱۲۹۴ تا ۱۴خرداد ۱۲۹۹ خورشیدی
دوره اول که ما آن را دورۀ جنبش جنگل مینامیم و به طور عمده علیه اشغالگران روس و انگلیس سامان داده شده، خود به دو بخش زمانی کوتاهتر تقسیم میشود که در آن دو جغرافیای متفاوت با دو نیروی اجتماعی و فرادستی مشخص و به طور نسبی متفاوت، نقشآفرینی کردهاند که تاکنون در بررسیهای جنبش جنگل به آن توجهی نشده یا توجهی اندک شده است.
بخش نخست از جنبش جنگل از بیست مرداد ۱۲۹۴ تا راهپیمایی بزرگ جنگلی ها در فروردین ۱۲۹۸ خورشیدی را در بر میگیرد. مرکزیت تشکیلات جنبش جنگل در این دوره در جنوب مرداب انزلی و بیشتر در دو روستای فرمنات آن روز یعنی «کسما» و گوراب زرمیخ» تمرکز یافته بود. در این دوره دو شخصیت اصلی بر تشکیلات این جنبش فرادستی خود را اعمال میکردند که یکی کوچک خان و دیگری حاج احمد کسمایی بود.
بخش دوم از جنبش جنگل از راهپیمایی جنگلی ها در بهار سال ۱۲۹۸ از کسما و گوراب زرمیخ به سوی شرق گیلان و بازگشت آنان به ناحیه آلبان در بین شهر فومن و ماسوله شروع شد و تا پیروزی انقلاب جنگل در چهارده خرداد ۱۲۹۹ خورشیدی ادامه یافت. در این دوره مرکزیت تشکیلات جنبش جنگل از کسما و گوراب زرمیخ به روستاهای «زیده» و «کیش دره» در ناحیه آلیان منتقل شد که از نظر جغرافیایی در آن روز در منزویترین جغرافیای سرزمین گیلان در جنوبغربی فومنات قرار داشت و محل امن مناسبی برای یک جنبش چریکی ضد اشغال محسوب میشد. در این انتقال ضمن آنکه مرکزیت جغرافیایی این جنبش از کسما و گوراب زرمیخ به زیده و کیش دره در ناحیه آلیان منتقل شد، اثرات مهمی بر فرم و محتوای تشکیلات جنگلیها و جغرافیای سیاسی آن برجای گذاشت. این دوره که تا آغاز انقلاب جنگل در خرداد ۱۲۹۹ خورشیدی ادامه یافت، دو شخصیت همانند بخش نخست جنبش بر تشکیلات جنگل فرادستی خود را اعمال میکردند که یکی کوچک خان بود و دیگری حسن خان آلیانی (معینالرعایا) که در این زمان ریاست ایل آلیان را نیز به عهده داشت. ما نشان خواهیم داد که هر کدام از این دو بخش از دوره اول جنبش چه ویژگیهای متفاوت جغرافیایی و اجتماعی داشته و از چه نوع فرادستی سیاسی برخوردار بوده و چه تأثیری بر کل جنبش و انقلاب جنگل گذاشته است.
اما دوره دوم با پیروزی انقلاب جنگل شروع و تا خاتمه کار جنگل در اواخر آبان و حتی اوایل آذر سال ۱۳۰۰ خورشیدی تداوم یافت. در این دوره با بر آمدن نیروهای سیاسی جدیدی که تا آن زمان در ایران سابقه فعالیت نداشتند و به عبارت دقیق کلمه برخاسته از امواج انقلاب اکتبر بودند و نقش آفرینی مؤثر آنها در تحولات انقلاب جنگل، فضای سیاسی نوینی در گیلان شکل گرفت که در نوع خود در تاریخ ایران نه سابقه داشت و نه تکرار شد. از طریق همین دوره از انقلاب جنگل بود که برای نخستین بار فرهنگ سیاسی جدیدی از دروازه انقلاب جنگل به سراسر ایران راه یافت و سالها نقشآفرینی کرد. از این رو در بررسی حاضر این دوره از تاریخ جنبش و انقلاب جنگل با تفصیل بیشتری مورد بررسی قرارگرفته است.
لازم است یادآوری شود که دوره دوم را نیز بر اساس فرادستیهای عمده و اصلی، میتوان به دو بخش زمانی تقسیم کرد. بخش نخست این دوره از خرداد ۱۲۹۹ تا اوایل زمستان ۱۲۹۹ خورشیدی را دربر میگیرد که لنین در چرخشی تاریخی تئوری «نپ» (سیاست اقتصادی نوین) [۲]خود را ارائه و سیاستهای داخلی و خارجی خود را در چارچوب استحکام سوسیالیسم در یک کشور پی گرفت و در نتیجه روسیه انقلابی حمایت از انقلاب جنگل را کنار گذاشت. بخش دوم همین دوره نیز از اوایل زمستان ۱۲۹۹ خورشیدی شروع و تا آذر ماه ۱۳۰۰ به طول انجامید و در پایان این بخش بود که انقلاب جنگل شکست خورد و رهبر آن کوچک خان نیز جان سپرد. در هر کدام از این دو بخش نیز ما با فرادستیهای متفاوت در دورههای مختلف در دو جغرافیای غرب گیلان، (غرب رودخانه پسیخان) و مرکز و شرق گیلان، (شرق رودخانه پسیخان) روبهرو هستیم. از این منظر عبارت «نهضت جنگل» برای توصیف رخدادهای گوناگون با فرادستیهای بسیار متفاوت که در بالا آمد، رسا و دقیق نیست و فروکاستن این تحولات بسیار پرفراز و فرود و با تنوع بسیار، تقلیل دادن آن به مفاهیم پرابهام است.
[۱] ناصر عظیمی دو بخشری. جنبشی که به انقلاب تبدیل شد از مبارزه علیه اشغالگران تا تاسیس جمهوری در گیلان. رشت: انتشارات سپیدرود به سفارش حوزه هنری گیلان، ۱۳۹۹. ، ۲۱ـ۱۹
[۲] همان، پانویس_ New Economic Policy.
انتهای پیام/